خردسال (۳ تا ۶)

اگرتوبچه من بودی/نویسنده: فرن هاچکینز /مترجم نسرین وکیلی

#اگرتوبچه_من_بودی فرن هاچکینز نسرین وکیلی در حوزه فکرپروری کودکان، کتابهای قصه به دو بخش تقسیم می شوند: کتابهای #انگیزشی و کتاب های #آرامشی . دسته اول روی یک یا چند مفهوم مانند دوست، تفاوت، تغییر و … متمرکز بوده و محرکی برای گفتگو اند. چالش هایی در تجارب زیسته کودکان …

مطالعه بیشتر »

خوابی پر از گوسفند/ نویسنده و تصویرگر: پژمان رحیمی زاده

#خوابی_پر_از_گوسفند پژمان رحیمی زاده همه قصه های کودکی ام با «یکی بود یکی نبود» شروع می شدند و سوال همیشگی ام این بود: «زیر گنبد کبود» کجاست؟ مادرم میگفت: «سرزمین همه قصه های دنیا». مطمئن می شدم حتما سرزمینی یا سیاره ای آن بالا بالاها وجود دارد که همه قصه …

مطالعه بیشتر »

دوست من جیم/ نویسنده: کیتی کروسر/مترجم: شهلا افتخاری

#دوست_من_جیم کیتی کروسر شهلا افتخاری “جک”سار سیاهی ست در دل جنگلی پر درخت، یک روز آفتابی تصمیم می گیرد، سفرکند و “دنیا” را ببیند. کدام “دنیا”؟ دریای آبی آبی ، که آن طرف تپه هاست پر از آب و دور از خانه او. در ابتدای سفر بامرغ دریایی سفیدی به …

مطالعه بیشتر »

آملیابدلیا!جانمی جان!جشن پای سیب/ نویسنده: هرمن پریش/مترجم:محبوبه نجف خانی

#آملیا_بدلیا!جانمی_جان!جشن_پای_سیب هرمن پریش محبوبه نجف خانی بعد از ظهر پاییزی و حضور آملیا بدلیا در منزل پدر بزرگ و مادربزرگ است. قصه حضور دخترکی که به پدربزرگ کمک می کند تا برگ های زرد و خشک پاییزی را جمع کنند و بعد از خرید سیب به مادربزرگ کمک می کند …

مطالعه بیشتر »

سفر نوشته ورونیکا سالیناس ترجمه سحر ترهنده

سفر ورونیکاسالیناس سحر ترهنده   «شاید یک روزی مجبور شوی جایی را که در آن زندگی می‌کنی ترک کنی.» مرغابی کوچکی که راوی قصه است شال و کلاه می‌کند برای «سفر» اما نه سفری برای سیاحت و گردش بلکه بادی تند می‌آید و چنان او را از سرزمینش می‌کند و …

مطالعه بیشتر »

دوست بزرگ /نویسنده: بابک صابری ؟تصویرگر: مهرداد زائری

#دوست_بزرگ بابک صابری مهرداد زائری این جمله قدیمی و آشنایی است که والدین به خردسالان می‌آموزند تا شروع به معاشرت کنند و دنیایشان بزرگ شود: دوست خوب است. دوست‌ها می‌توانند آدمیزاد را بزرگ کنند، دوست داشتن یادش بدهند، حرف‌های تازه، بازی‌های جدید، کشف‌های بامزه، جاهای نادیده و تجربه‌های باصفا… اما …

مطالعه بیشتر »

ماجرای بیکل دوستی که خیالی نبود! نویسنده:دن سنتت/مترجم: پرناز نیری

#ماجرای_بیکل_دوستی_که_خیالی_نبود دن سنتت پرناز نیری در سرزمین یکی بود ها یکی نبودها، زیر گنبدی کبود، اتوپیای کودکی بسیاری از ما سرزمینی بود که دوستان خیالی مان اهل آنجا بودند. رفیق/ان فابریک نادیدنی که همیشه دست در دست مان حضور داشتند، زمزمه کنان دنیا را نشانمان دادند و در هنگامه ترس، …

مطالعه بیشتر »

درخت بخشنده/ نویسنده و تصویرگر : شل سیلور استاین/ مترجم: رضی هیرمندی

#درخت_بخشنده شل سیلوراستاین رضی هیرمندی 🌳🌳🌳 دانش آموز دوره راهنمایی بودم که معلم پرورشی قصه درختی را برایمان خواند، از ما خواست آنچه از قصه می فهمیم نقاشی کنیم و من به جای نقاشی برای درختی که عاشق پسرک بود شعری گفتم. دفتر جلد آبی با شکوفه های سفید و …

مطالعه بیشتر »

دنیاچقدربزرگ است؟ نویسنده:بریتا تکنت راپ /مترجم :نورا حق پرست

#دنیا_چقدر_بزرگ_است؟ بریتا تکنت راپ نورا حق پرست 🐭موش کوچک قصه ما صبح از خواب بیدار می شود و متوجه می شود یک سوال خیلی #بزرگ دارد: «دنیا چه قدر بزرگ است؟» پدرش پاسخ می دهد: چرا خودت نمی روی تا جوابش را پیدا کنی ؟ موش به سراغ حیوانات پیرامون …

مطالعه بیشتر »

روباه و ستاره. نوشته کورالی بیکفورد اسمیت ترجمه رضی هیرمندی

#روباه_وستاره کورالی بیکفورد اسمیت رضی هیرمندی روزی روزگاری روباهی بود که در دل جنگلی فشرده از درخت و بوته و خار زندگی می کرد آنقدر فشرده و در هم تنیده که روباه از ترس گم شدن از لانه اش دور نمی شد. او هر شب با روشنایی آرام و ملایم …

مطالعه بیشتر »