کودک (۶ تا ۱۲)

لئو نوشته :مک بارنت ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی

#لئو مک بارنت کیوان عبیدی آشتیانی ماجرا از خانه ای خالی شروع میشود، یک خانه خالی آبی و تنها سکنه آن لئو. لئو دوست قدیمی همه ماست، از وقتی که صدای درون خود را شنیدیم و فهمیدیم یک موجود ناطق در یک دنیای بزرگ تا حدی ترسناک هستیم. ” دوست …

مطالعه بیشتر »

شاید سیب باشد! نوشته شینوسکه وشی تکه/ ترجمه رضی هیرمندی

🔹شاید سیب باشد! نگاهی به نخستین کتاب از مجموعۀ فیلسوفان کوچک 🔺سحر سلطانی در برنامه فلسفه برای کودکان ( p4c) مباحث هستی شناسی (Ontologie) یعنی بحث و گفت‌وگو درباره وجود و حقیقت «چیزها» و ارتباط آنهاست. شناخت و درک و تحلیل شباهت‌ها، تفاوت‌ها و سلسله مراتب و گروه‌هایی که آن …

مطالعه بیشتر »

گربه را دیدند/ نویسنده: برندن ونتسل/مترجم: رضی هیرمندی

#گربه_را_دیدند برندن ونتسل رضی هیرمندی مادربزرگم میگفت وقتی دم غروب گربه سیاه حیاط را دیدم سه بار صلوات بفرستم تا گربه سیاهه شوم جن ها را خبر نکند، مادرم یک تکه نان بربری بر می داشت میزد داخل هر قاتوقی که دم دست بود و پرت می کرد برای گربه …

مطالعه بیشتر »

هربرتووهری/نویسنده: پاملا آلن/مترجم: فرزانه شهرتاش

#هربرت_وهری پاملا آلن فرزانه شهرتاش دو برادر، هم خانه، همکار و همراه اند، “هم” های زیادی میشود برایشان تصور کرد چون برادرند و همدیگر را دوست دارند، اما همه این “هم” ها مفاهیمی انتزاعی اند، وقتی پای یک مفهوم عینی و ملموس مانند گنج و ثروت به میان می آید، …

مطالعه بیشتر »

فرشته پدربزرگ / نویسنده: یوتا باوِئر/ مترجم: زهرا قایینی

#فرشته_پدربزرگ یوتا باوِئر زهرا قایینی پدربزرگ روی تخت بیمارستان است ، دوست دارد که چیزی تعریف کند، هر زمانی که نوه به ملاقاتش می رفت برای او داستانی می گفت، از کودکی اش و مجسمه فرشته نگهبان وسط میدان در مسیر مدرسه. گویی مجسمه نمود جسمانی فرشته مراقب او در …

مطالعه بیشتر »

این همه تلق وملق /نویسنده:سرور کتبی/ تصویرگر: علیرضا گلدوزیان

  #این_همه_تلق_وملق سرور کتبی علیرضا گلدوزیان بزی آشپز که در بازار برای اهل محل هر روز شله قلمکار بار می گذارد گوشتکوب به تغار می کوبد تلق و ملق راه می اندازد، دنبه آب می کند و بوی چرب و مجرب به پا میکند و اهل بازار صف می کشند …

مطالعه بیشتر »

دوست من جیم/ نویسنده: کیتی کروسر/مترجم: شهلا افتخاری

#دوست_من_جیم کیتی کروسر شهلا افتخاری “جک”سار سیاهی ست در دل جنگلی پر درخت، یک روز آفتابی تصمیم می گیرد، سفرکند و “دنیا” را ببیند. کدام “دنیا”؟ دریای آبی آبی ، که آن طرف تپه هاست پر از آب و دور از خانه او. در ابتدای سفر بامرغ دریایی سفیدی به …

مطالعه بیشتر »

آملیابدلیا!جانمی جان!جشن پای سیب/ نویسنده: هرمن پریش/مترجم:محبوبه نجف خانی

#آملیا_بدلیا!جانمی_جان!جشن_پای_سیب هرمن پریش محبوبه نجف خانی بعد از ظهر پاییزی و حضور آملیا بدلیا در منزل پدر بزرگ و مادربزرگ است. قصه حضور دخترکی که به پدربزرگ کمک می کند تا برگ های زرد و خشک پاییزی را جمع کنند و بعد از خرید سیب به مادربزرگ کمک می کند …

مطالعه بیشتر »

سفر نوشته ورونیکا سالیناس ترجمه سحر ترهنده

سفر ورونیکاسالیناس سحر ترهنده   «شاید یک روزی مجبور شوی جایی را که در آن زندگی می‌کنی ترک کنی.» مرغابی کوچکی که راوی قصه است شال و کلاه می‌کند برای «سفر» اما نه سفری برای سیاحت و گردش بلکه بادی تند می‌آید و چنان او را از سرزمینش می‌کند و …

مطالعه بیشتر »

دوست بزرگ /نویسنده: بابک صابری ؟تصویرگر: مهرداد زائری

#دوست_بزرگ بابک صابری مهرداد زائری این جمله قدیمی و آشنایی است که والدین به خردسالان می‌آموزند تا شروع به معاشرت کنند و دنیایشان بزرگ شود: دوست خوب است. دوست‌ها می‌توانند آدمیزاد را بزرگ کنند، دوست داشتن یادش بدهند، حرف‌های تازه، بازی‌های جدید، کشف‌های بامزه، جاهای نادیده و تجربه‌های باصفا… اما …

مطالعه بیشتر »