بابای باکلاه بابای بیکلاه
نوشته: حسن اسماعیلی طاهری
تصویرگر: عاطفه ملکی جو
گروه سنی: +۳
انتشارات: علمی و فرهنگی / کتابهای پرنده آبی
امتیاز کتابستان: چهار از پنج ستاره
⭐️⭐️⭐️⭐️
در شهری که کبوتران، آزاد و رها پرواز می کنند و گاهی کودکی با تیرکمان و سنگ سراغشان می رود، زمستان سردی از راه رسیده و دخترک پشت ویترین کلاه فروشی است. کلاه زیبایی برای بابای بدون مو میخرد و راهی خانه میشود. بابا غذا پخته و از در و دیوار خانه کلاه آویزان است، تا چشم کار می کند کلاه از هر رنگ و مدلی.
بابا از دیدن کلاه تازه که دخترش خریده حسابی خوشحال میشود و فردا صبح میگذارد سرش، از بخت بد باد میآید و کلاه تازهی بابا را میبرد و باز هم سر بابا بیکلاه میشود.
دخترک که روی شانههای بابا نشسته موهای خودش را میریزد روی کلهی بدون موی بابا.
آها چه فکر بکری چرا با موهای خودش برای بابا کلاه نسازد؟!
قیچی، نخ و سوزن به کمک می آیند تا کلاه جدید بابا با موهای دخترک دوخته شود اما این کلاه هم همان فردای برفی به شاخه درخت گیر میکند و پاره و کثیف میشود.
ماجرای کلاه خریدن ادامه دارد تا اینکه یک روز بابا و دخترک جلوی در خانه کبوتری زخمی پیدا میکنند، پس بلاخره سنگ بچه ها به یکی از کبوترها خورد؟! بابا کبوتر را میگذارد داخل کلاه گرمش و با دخترک به خانه میآورند و زخمش را میبندند چند روز بعد زخم کبوتر که بهتر شد، بابا او را با همان کلاه روی شاخه درخت میگذارد تا آسمان و پرواز یادش نرود اما خبر ندارد که قرار است اتفاقات جدیدی در خانه بیفتد…
#مفاهیم_اصلی :
مراقبت، پذیرش، انعطاف، تغییر، مسئولیت، ابداع، انتخاب، آزادی.
#تکنیکهای_کاربردی:
مهرورزی، جایگزینی، بهبود بخشی، مسئولیت پذیری، توسعه بخشی، معنادهی، جهانگستری
با یک کتاب تماما تصویری روبرو هستیم که مهمترین حسنش اشاره به رابطه تک والدی است در روزگاری که تعداد کودکان تک والد بسیار بیشتر از گذشته شده این کتاب تالیفی ایرانی این گروه انبوه کودکان و دغدغه هایشان را به رسمیت شناخته است و دست مریزاد دارد.
دخترک از بدون مو بودن پدر غمگین است و در خانه از مادر نشانهای نیست. شاید پدر بیمار است و این مقدار کلاه برای پوشاندن سرش تهیه شده؟ حدس های بسیاری میشود زد، حتا میتوان از مرز خیال رد شد و برای تک تک کلاههای در قابهای کتاب قصه ای ساخت. یکی کوچک است یکی بزرگ یکی تنگ است یکی گشاد و …
تا اینکه پای کبوتری زخمی به خانه پدر و دختر باز میشود و مفهوم کلاه به عنوان لباسی پوشاننده عیب کچلی یا مراقبت از سرما برای سر لخت تبدیل به آشیانهای گرم میشود. حالا دخترک خانه و پدر را در دنیایی جدید معنا میکند و مراقبت و حمایتش را صرف آزادی و سلامت عزیزانش می کند.
در کتاب تصویری «بابای باکلاه بابای بی کلاه» روایتی از تغییر جهان بینی کودکانه داریم اینکه مهمترین مشغلهی دخترکی پوشاندن سر پدر باشد و با کمک پدر و تکیه بر همین دغدغه معنایی جدید به زندگیاش وارد میشود. همراهی و انعطاف پدر برای همقد دختر شدن و امن نگاه داشتن ساحت نیاز و تقاضای او یک جلوه مهم و معنادار این روایت است.
امتیاز من به ایده، پرداخت روایت و کیفیت فنی کتاب چهار از پنج ستاره است. تصاویر می توانستند خلوتتر و با رنگهایی زندهتر ارائه شوند . برای کتابی که تماما تصویر است جزییات و کشف معنای بین خطوط یک اصل بدیهی است اما رنگهای سرد و تیره و پر شدن تمام صفحات با جزییات مانعی برای سیالیت ذهن مخاطب میشود. کمی فضای بصری برای تامل و مکث ارزش اثر را دوچندان میکرد.
سحرسلطانی/ زمستان ۱۴۰۰