مقاله‌های مرتبط
مجموعه انگیزشی(گفتگو محور) روزی روزگاری گرگی …(کتابهای پرنده آبی )
این مجموعه با مقدمه زیر شروع می شود: بچه های عزیز، قصه های روزی روزگاری گرگی داستان های جداگانه ای است که آنها را نویسنده هایی از کشورهای مختلف نوشته اند. اما یکی از چیزهای مشترک این قصه ها این است که در همه ی آنها لا اقل یک گرگ حاضر است، گرگ خوش تیپ، گرگ قوی، گرگ باهوش …
هرچی نباشد گرگ یک شخصیت بین المللی است پس چه بهتر که با او آشنا بشوید و حالش را ببرید!
گرگ ها (کتاب شماره ۵)
نویسنده و تصویرگر: امیلی گرویت
مترجم : رضی هیرمندی
خرگوش کوچولو از خیابان خرگوش دره ؛ کتاب لانه ی عمومی شماره ۰۱۲۳۴۳۲۱۰ کتابی درباره ی گرگ ها امانت می گیرد.
در کتاب می خواند که گرگ های خاکستری چه شکلی هستند، چگونه و کجاها زندگی می کنند چه می خورند و چه کارهایی می کنند تا اینکه یک باره آخر قصه خرگوش ناپدید می شود! اگر گمان کرده اید که خرگوش کوچولو لقمه چپ گرگ توی کتاب شده اشتباه می کنید او از جای دیگری سر در می آورد که اصلا به ذهنتان هم خطور نمی کند… اگر گفتید کجا؟
#مفاهیم_اصلی
دانش
شناخت
کشف
دوست/دشمن
عمومی/ خصوصی
قصه/ واقعیت
ترس
#تکنیکهای_کاربردی
کلیشه زدایی
چرخه حیات
اقلیم شناسی
گونه شناسی
گفتگوی دانش محور
طنزپردازی
خیال پردازی
همواره گرگ ها دشمن درجه یک خرگوش ها در داستان های جهان هستند. حالا خرگوش کوچولو می خواهد فارغ از تمام این روایت ها و قصه های سینه به سینه که شنیده خودش با کمک کتاب گرگ ها را بشناسد و به جای ترسیدن از تصویر و شکل و شمایل گرگ ها آنها را به گونه ای دیگر تصور کند. مواجهه دانش مدار و گفتگو محور با عناصری که ترساننده و دشمن گونه هستند مهارتی است مهم برای توسعه گشودگی کودکان به جهان ناشناخته ها.
کتاب گرگ ها الگوی مناسبی است برای گفتگو دانش مدارو دایره المعارفی به جای تکرار کلیشه ها.
++++
تخیلت را به کار بینداز، اما دقت کن چه آرزویی می کنی! (کتاب شماره ۴)
نویسنده و تصویرگر: نیکولا ابرن
مترجم: رضی هیرمندی
یک روز خرگوشه حوصله اش سر رفته بود. با خودش گفت: «کاشکی اتفاق تازه ای می افتاد!» یک هو صدایی گفت: « ببخشید! می تونم کمکت کنم؟» این صدای گرگ بود! بله گرگی کتابدار که گوش های بزرگ، چشم های گنده داشت و خرگوش هم درباره گرگ ها قبلا چیزهایی شنیده بود! گرگ پیشنهاد می دهد برای رفع حوصله سر رفتگی یک قصه بسازند ناسلامتی کتابدار است واز این چیزها خوب سررشته دارد. کتابی با یک قهرمان و یک موجود بدجنس در یک جنگل… یکی بود یکی نبود که …
#مفاهیم_اصلی
خیال
تصویر
قصه
دوست/ دشمن
آغاز/ پایان
حرکت
تغییر
لذت
حوصله
#تکنیکهای_کاربردی
خیالپردازی
قصه گویی فعال
کلیشه زدایی
ماجراجویی
جرات ورزی
حل مساله
برای اموزش قصه گویی فعال از دل روایت های تکراری با کمک تخیل می توانیم سراغ کتاب تخیلت را به کار بینداز برویم و اخر کتاب منتظر یک سورپرایز شگفت انگیز باشیم. در طول داستان مرحله به مرحله کودک می تواند ادامه را حدس بزند و اصلاح کند. پرسش کند و پاسخ بدهد.
+++
من چه قدر خوش تیپم!
نویسنده و تصویرگر: ماریو راموس
مترجم: رضی هیرمندی
گرگ بدجنس صبحانه ی خوشمزه ای خورد و شیک ترین لباسش را پوشید.
- آفرین! آفرین به خودم! بروم گردشی بکنم تا همه مرا ببینند و چپ و راست از من تعریف کنند.
گرگ قصه ی ما در این سیر و سفر به شنل قرمزی، سه گراز کوچولو، هفت کوتوله، سفید برفی می رسد از همه می پرسد کی از همه خوشگلتر است و همه م یگویند معلوم است شما. همین طور که گرگ بادی به غبغب دااده بود و با فیس و افاده راه می رفت به بچه اژدها رسید و سوالش را پرسید اما. ..
#مفاهیم_اصلی
زیبایی
ترس
پرسش/پاسخ
غرور
افاده
خودشیفتگی
تفاوت
#تکنیکهای_کاربردی
تکرار
مرور
توصیفگری
خودارزیابی
دگر ارزیابی
پذیرش
اهالی جنگل از گرگ می ترسیدند برای همین به جای پاسخ واقعی همه او را تحسین و تایید می کردند . این باعث شد که گرگ خود را خوش تیپ ترین حیوان جنگل بداند برای اینکه از این هاله شناختی بیرون بیاید نیاز به کمک یک موجود شجاع دارد. اژدهایی کوچک که وسط قایم موشک بازی بتواند به گرگ یک درس درست و حسابی بدهد تا غرور و خودشیفتگی اش نتواند کمکی به او بکند.
+++
من چقدر قوی هستم!
نویسنده و تصویرگر: ماریو راموس
مترجم: رضی هیرمندی
آقا گرگه غذای مفصل و خوشمزه ای خورد و رفت توی جنگل تا گردشی بکند و غذایش هضم شود. حالا وقت آن رسیده بود نظر بقیه را درباره اینکه چه کسی در جنگل از همه قوی تر است بپرسد.
گرگ قصه ی ما به خرگوش کوچولو، شنل قرمزی، سه بچه گراز و هفت کوتوله و سفید برفی رسید. همه ی اهالی که از ترس گرگ می ترسیدند و می لرزیدند گفتند او از همه قوی تر است تا اینکه گرگ رسید به موجودی سبز رنگ شبیه به قورباغه و سوالش را پرسید. اما چه سوالی و چه جوابی در انتظارش بود…
#مفاهیم_اصلی
قدرت
ترس
پرسش/ پاسخ
زورگویی
تهدید
#تکنیکهای_کاربردی
خودارزیابی
دگرارزیابی
غافلگیری
طنزپردازی
هراس زدایی
تحریف واقعیت
وقتی خودارزیابی و نقد زیر سایه ترس برود پاسخ هایی که به سوالات داده می شود واقعی نخواهند بود. کودکان با گفتگو بر سر این تحریف ها می توانند دلایل دروغ گفتن در موقعیت های خاص را ادراک کنند و به دنبال حل مساله بروند.
+++
خرگوش باهوش و گرگ ها (قصه شماره ۱)
نویسنده: سوزانا دیویدسون
تصویرگر: امیلی ون ولسم
مترجم: رضی هیرمندی
خرگوش باهوش بدجوری گیر افتاده بود. یک دسته گرگ دورش حلقه زده بودند. گرگ گنده گفت: هوم! یک ناهار خوشمزه!
خرگوش باهوش گفت: دست نگهدار. نمی خواهی رقص من را ببینی؟ گرگ گنده گفت: نه! می خواهم بخورمت.
اما بچه گرگ می خواست رقص خرگوش کوچولو را ببیند ، دام دام دام دیم دیم دیم
#مفاهیم_اصلی
شکار
فرار
راه حل
کلک
دقت
بازی
#تکنیکهای_کاربردی
خودمراقبتی
تمرکز
حل مساله
گفتگو
حتا اگر یک گله پنج تایی گرگ یک خرگوش را محاصره کنند باز هم خرگوش م یتواند یک راهی پیدا کند تا لقمه چپ آنها نشود. همیشه می توان به راه حلی برای حل مساله رسید. این کتاب بازی ها و پیشنهاداتی نیز علاوه بر قصه با خود دارد که برای کودکان دلچسب خواهد بود.
امتیاز من به ایده این مجموعه انگیزشی و گفتگو محور، ترجمه خوب و طنازانه ، تصویرپردازی مناسب و کیفیت چاپ ۴ ستاره از ۵ است.
