بهترین دوست من
نوشته و تصویر: ساته تن
ترجمه: رضوان خرمیان
نشر: مبتکران/ کتاب میچکا
گروه سنی: +۳
عنوان اصلی: Mon meilleur ami
امتیاز کتابستان: سه از پنج ستاره
⭐️⭐️⭐️
«روزی روزگاری خرگوشی بود که توی یک سیب زندگی می کرد.»
خرگوش قصهی ما تنها بود، یک روز بارانی تخم مرغی را پیدا کرد، به خانه آورد و زندگی اش به قبل و بعد از آشنایی با تخم مرغ تقسیم شد.
حالا هر چیزی که برای خود داشت را با او سهیم شد مخصوصا دوستان و لذتهایش؛ تا اینکه روزی سایه سیاهی در آسمان پدیدار شد…
#مفاهیم_اصلی
تنهایی
دوستی
همزیستی
مالکیت
غصه
انتظار
یادگاری
تغییر
امید
#تکنیکهای_کاربردی
دوست یابی
تنهایی گریزی
شراکت جویی
شاد سازی
مسئولیت پذیری
انتظار رهایی بخش/ انتظار منفعلانه
وفاورزی
🐰🥚
خرگوش تنهاست و میخواهد جهانش را با کسی شریک شود و به شکل تصادفی/ شاید هم شانسی تخممرغی مییابد چیزی شبیه یک هندوانه در بسته.
کشف دوبارهی خودش و جهان پیرامون با دوست جدید زندگیاش را زیبا و معنا دار میکند، آنگونه که دوست دارد روزها طولانی شده و تمام نشوند.
اما عمر این لذات زودگذر است و تخم مرغ باید به لانه برگردد.
وقتی خرگوش تخم مرغ بدون مادر را از چمن زیر باران برداشت و به خانه آورد به یاد این عزیزان علاقمند به حیوانات افتادم که بچه گربههای تنها و در انتظار بازگشت مادر را بر میدارند و برایشان دنبال صاحبی می گردند و احساس وظیفهی کاذب و مراقبت از طبیعت دارند! به هر حال تخم مرغ به خانهاش می رود و غصه به خانه خرگوش وارد میشود.
حالا خرگوش با اندوه «جای خالی» دوست مواجه است و برای کاستن از این اندوه انتظار بر سقف خانه را انتخاب می کند و با فکر کردن به دوستش و خیره شدن به افق منتظر میماند.
این داستان فلسفهی انتظار برای وصال و بخشش بی دریغ را تقویت میکند و در جامعه ایران امروز که انتظار مدار است و انفعال،عدم کنشگری و تماشاگری به شکل پیشفرض تقویت میشود در انتخاب این کتاب و خواندنش برای خردسالان مرددم میکند.
تصویرگری بسیار زیبا و لطیف اثر در کنار ترجمهی روان و شسته رفته، کیفیت فنی و قیمت مناسب کتاب نمیتوانند این حجم انفعال قهرمان داستان را رفع و رجوع کنند و به همین دلیل امتیاز من به این اثر سه از پنج ستاره است که مبتنی بر نیاز اجتماعی کودکان ما در ساحت پذیرش و کنش است.
سحر سلطانی