دختری ساکت با پرنده‌هایی شلوغ

دختری ساکت با پرنده‌هایی شلوغ

دختری ساکت با پرنده هایی شلوغ

نویسندگان: احمداکبرپور

تصویرگر:مانلی منوچهری

گلنسا پنج ساله شده و هنوز کلامی بر لب نمی راند، او با همه پرندگان روستا دوست است و بچه ها مشتاق لب باز کردن او و به نام خوانده شدن اسمشان هستند: ریحان، شهاب،گلی،گوهر، فرخ و …
کدخدا می گوید نسخه سکوت گلنسا پیش بی بی نبات است . تفنگچی ها را می فرستد دنبال بی بی تا با اسکورت بیاورند به ده.
بی بی درمان سکوت گلنسا را در خوردن تخم گنجشگ خام می داند بچه ها از آشیانه ها ده تخم گنجشگ بر می دارند تا گلنسا زبان باز کند اما آسمان سیاه می شود از حمله گنجشک ها که عصبانی اند از تاراج آشیانه شان.
گلنسا تخم گنجشگ ها را بقچه می کند و لانه به لانه پس می برد. مثل ماهی لب می زند و با پرندگان بی صدا حرف میزند. پرندگان ارام می گیرند و می روند.
حالا بچه های روستا منتظرند تا گلنسا دهان باز کند تا کلمات مثل دانه های طلایی گندم از لبهایش جاری شوند.

مهمترین مفاهیمی که شبکه معنایی قصه را می سازند:

  • سکوت
  • سخن
  • درد
  • درمان
  • بازی
  • مراقبت
  • گفتگو با طبیعت
  • اتحاد با طبیعت
  • زبان زندگی
  • انتخاب حمایت
  • و…

گلنسا تنها عضو خاموش گروه کودکان است که فقط لب می زند همه بچه ها دوستش دارند وقتی سنگ را در تیرکمان می گذارند او اشک می ریزد و هیچ کودکی مقابل او سنگی به گنجشکی نمی زند.
انگار گلنسا مادر همه پرندگان ده است با کبوترها و گنجشک ها و سینه سرخ ها حرف می زند ، دانه می دهدشان و فقط انها هستند که صدای او را می شنوند.
وقتی باید انتخاب کند که سخن بگوید یا تخم گنجشگ نخورد او صورتش را بر می گرداند و به خیل گنجشک ها می پیوندد. به اغوش طبیعت می رود و طبیعت او را در آغوش می گیرد برای گفتگو با طبیعت به زبان و گفتار انسانی نیاز ندارد و بعد از این انتخاب بی بی نبات و کدخدا و اهالی ده هم زبان سکوت او را می فهمند و اصراری به تغییر او ندارند.
پرندگان حلقه حمایتی بر سر گلنسا می سازند که از زمین تا آسمان کشیده می شود. گویا این حلقه شادی و پایکوبی و بال زدن پرندگان حلقه اتصال گلنسا و دوستانش با دنیای انهاست . اتصالی که نیازمند یک مترجم داشت یک دیلماج ساکت اما آشنا به زبان انها.

احمد اکبرپور عزیز باز هم با قصه ای دیگر غافل گیرمان کرد. مهمترین وجه قصه های او این است که تا نقطه پایان سطر در اخرین صفحه به دنبال داستان می دویم. یک بار از او پرسیدم چطور در این سن مثل یک کودک بازیگوش می ای دست مخاطب را می گیری و به دنبال خود می کشی؟ و پاسخ داد کودکی احمد رهایش نمی کند او قصه می گوید و قصه قصد فریب ندارد ، صادقانه انچه می بیند می گوید و تمام. و در این قصه هم این صداقت ناب سطر به سطر همراه مخاطب است.

تصویر گری کتاب پر رمز و راز با گرمترین رنگ هاست، زرد و نارنجی و قرمز و قهوه ای … گویی ده گلنسا را وسط تابستان می بینیم ، تشنه قصه می شویم و دنبال آب برای سیراب شدن از درک معمای سکوت گلنسا.

قلم کودکانه ی کتابت قصه هم مثل ورق زدن دفتر مشق یکی از بچه های خوش خط روستاست .
همه چیز دست به دست هم داده تا یک قصه ایرانی با تصویرگری خوب و دلنشین شکل بگیرد.
امتیاز من از ۵ ستاره ۵ است.

سحرسلطانی

امتیازمنتقد

تالیف
انتقال مفاهیم
تصویرپردازی
کیفیت نشر (کاغذ و رنگ)
ایده نو

امتیاز نهایی

امتیاز کاربر یکی از اولین.

درباره سحر سلطانی

سحر سلطانی دانش آموخته دکتری فلسفه تربیت خوارزمی تهران، تسهیلگر فلسفه برای کودکان، نویسنده و مدرس. عضو هیئت مدیره چهارمین دوره انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران.

پیشنهاد ما به شما

ستاره ای برای همه / نویسنده و تصویرگر: افلین یاختمان/ مترجم: فواد صادقیان

ستاره‌ای برای همه Een Ster Vooi iedereen نویسنده و تصویرگر: افلین یاختمان Evelien Jagtman مترجم: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *